جدول جو
جدول جو

معنی پدر پدر - جستجوی لغت در جدول جو

پدر پدر
(پِ دَ رِ پِ دَ)
جدّ. نیا
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پدراندر
تصویر پدراندر
شوهر مادر، ناپدری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پار پار
تصویر پار پار
پاره پاره، جامه یا پارچه یا چیز دیگر که بیشتر جاهای آن دریده و ازهم گسیخته باشد، لت لت، ژنده ژنده
فرهنگ فارسی عمید
(پِ دَ دَ)
پدر مادر. جدّ مادری. جدّ امی:
ز افراسیاب آن سپهدار چین
پدرمادر شاه ایران زمین.
فردوسی.
مکن گر ترا من (افراسیاب) پدرمادرم
ز تخم فریدون افسونگرم.
فردوسی.
چنین گفت کاین نامه سوی مهست
سرافراز پرویز یزدان پرست...
ز قیصر پدرمادر شیرنام
که پاینده بادا بر او نام و کام.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(پِ دَ اَ دَ)
پدندر. شوهرمادر. ناپدری. شوی مادر. (فرهنگ اسدی نسخۀ آقای نخجوانی). راب ّ
لغت نامه دهخدا
تصویری از پدراندر
تصویر پدراندر
پدر اندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پدر وار
تصویر پدر وار
مانند پدر همچون پدر: (پدر وارش از مادر اندر پذیر وزین گاو نغزش بپرور بشیر) (فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پدر مادر
تصویر پدر مادر
جد مادری پدر مادر: (ز افراسیاب آن سپهدار چین پدر مادر شاه ایران زمین) (فردوسی) جد مادری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پدر دار
تصویر پدر دار
نجیب، اصیل
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که از خاندان و خانه خود آواره شده. بی خانمان آواره سرگردان خانه بدوش
فرهنگ لغت هوشیار
پدر و پسر
فرهنگ گویش مازندرانی